انفاق و کمک به دیگران / حکایت ابوالمساکین جعفر بن ابی طالب
در روزگاری که اهالی مکه با سختی و تنگدستی روزگار میگذراندند، مردی در میانشان بود که پناهگاه دلهای خسته و دستهای خالی به شمار میرفت؛ او جعفر بن ابیطالب بود.
هرگاه بینوایی را میدید، او را به خانهاش میبرد. سفرهاش را با آنان تقسیم میکرد و هرچه داشت، پیش رویشان مینهاد. حتی وقتی مشک روغنش تهی میشد، آن را وارونه میکرد و با چوب تهماندهاش را بیرون میآورد تا فقیران انگشت در آن زنند و بهرهای هرچند اندک ببرند.[i]
جعفر نه تنها طعام خود را با نیازمندان قسمت میکرد، بلکه با آنان همنشینی و گفتوگو داشت. او خود را جدا از فقیران نمیدانست؛ برعکس، در کنارشان مینشست و با آنان همدردی میکرد. همین خلق نیکو سبب شد که مسلمانان او را با افتخار «ابوالمساکین» بخوانند؛ پدر و یاور نیازمندان.[ii]
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نیز در حق او فرمود:
«جعفر! تو شبیهترین مردم به منی، هم در چهره و هم در اخلاق.»[iii]
این ستایش، نشان از آن داشت که جعفر در بخشش، مهربانی و همدلی با مردم، آینهای از سیره پیامبر بود. از همین رو، تاریخ او را با لقبهای ماندگاری یاد کرده است: «السخی المطعام» (بخشنده و اطعامکننده)، «مضیف المساکین» (پذیرای نیازمندان) و «الجواد الشعشاع» (بخشنده درخشان).[iv]
اینگونه جعفر بن ابیطالب در یادها ماند؛ نه فقط به خاطر شجاعتش در میدان نبرد، بلکه بهعنوان پناهگاهی برای فقیران و الگویی برای دلهای بیدار.
منبع:
[i] ابن عدی، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج6، ص281؛ ابن عساکر، تاريخ مدينة دمشق ، ج72، ص130.
[ii] اصفهانی، مقاتل الطالبيين، ص26؛ اصبهانی، حلية الأولياء و طبقات الأصفياء، ج1، ص117.
[iii] . ابن سعد، الطبقات الکبری، ج4، ص26؛ ابن حنبل، فضائل الصحابة، ج2، ص1127؛ ابن حبیب، المنمَّق فی اخبار قریش، ص424.
[iv] اصبهانی، حلية الأولياء و طبقات الأصفياء، ج1، ص114.
دیدگاهی ثبت نشده!!!