وسواس، مانع از رسیدن به اهداف بلند

دریافت صوت

گزیده متنی بخشی از محتوای این درس اخلاق:

بعضی از رفقا را می بینم که قدری از حد متعارف خارج شده اند. یک مسئله­ای است  که آنهایی که در نواحی قطبی زندگی می کنند، -که شش ماه شب و شش ماه روز است- باید به منطقه معتدله رجوع کنند.کسی که وسواسی می­شود و از حد متعارف خارج می شود، باید رفتارش را با متعارف مردم مقایسه کند.

شیطان با این وسوسه ها که اینجا نجس است و انجا پاک است ، انسان را از اهداف عالیه باز می دارد.

شارع مقدس در قسمت نجاست و طهارت به پایین ترین حد کفایت نموده است.

تا مادامی که علم به نجاست برای شما حاصل نشده است، اینها پاک است.

اینگونه اشخاص باید به حد متعارف برگردند. این یک نوع بیماری روانی است که انسان بدان مبتلا می­شود و ترتیب اثر دادن به آن جایز نمی­باشد.

حضرت فرمودند: به آن شخص(وسواسی) بگو که اگر در دین گفته شده است که مثلاً یک مرتبه، یا دو مرتبه شستن کافی است، چرا سه مرتبه، یا چهار مرتبه دستت را می شویی؟ در جواب گفت: بر شیطان لعنت.

پاداش صبر بر امتحانِ مصیبت

پروردگار می فرماید: (ما اَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ اِلاّ بِاِذْنِ اللّهِ وَ مَنْ یؤْمِنْ بِاللّهِ یهْدِ قَلْبَهُ). هر مصیبتی که به انسان می رسد، مانند بیماری، سختی و… برای صلاح شما و برای «امتحان» شماست. چون علم الهی، علم احاطی قیومی است و پروردگار می تواند جلوی اینها را بگیرد.

با صبر بر بلا، گناهان پاک می شود و پروردگار او را در صراط ایمان ثابت می دارد و شرح صدر به او مرحمت می­فرماید.

وقتی که اذعان و اعتقاد قلبی پیدا شد؛ پروردگار هم به او مقام صبر و تسلیم و رضا عنایت می­فرماید.

قال رسول الله ص) أَ لَا أَدُلُّكُمْ‏ عَلَى‏ سِلَاحٍ‏ ینْجِیكُمْ‏ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ یدِرُّ أَرْزَاقَكُمْ قَالُوا بَلَى یا رسول الله). (اَلا) از ادات تنبیه است. یعنی آیا شما را رهبری بکنم به اسلحه ای که شما را از دشمنان دین حفظ بکند و ارزاق شما را زیاد بکند؟ (تَدْعُونَ رَبَّكُمْ بِاللَّیلِ وَ النَّهَارِ) یعنی پروردگار را بخوانید. حقیقتاً بخوانید. (فَإِنَّ سِلَاحَ‏ الْمُؤْمِنِ‏ الدُّعَاءُ وَ مَتَى تُكْثِرْ قَرْعَ‏ الْبَابِ‏ یفْتَحْ لَك‏).

بکوب حلقه در را که عاقبت ز سرای/ سری براید چون حلقه را بجنبانی

در مورد آداب دعا می­فرماید: ای موسی! اگر می خواهی مرا بخوانی، باید خایف باشی، مشفق باشی، (وجلاً و عَفّر وجهک فی التراب)، باید بهترین جاهای بدنت را در پست ترین مواضع بگذاری. او این طور می خواهد.

(واسجد بمکارم بدنک فاخشع بقلبک استغث لی فی حالات الشده فانی اغیث المکروبین و اجیب المضطرین). قلبت را برای من خاشع کن و در سختی ها مرا بخوان که من فریادرس بی پناهان و درماندگان هستم.

رسول اکرم(ص) می فرماید: (اللهم لا تنتزع منّا صالح ما اعطیتنا من النعم ولا تردنا فِی سُوءٍ اسْتَنْقَذْتَنِا‏ مِنْه‏). یعنی ای پروردگار عزیز من! مبادا آن نعمت هایی که به ما دادی، مبادا این برکات را در اثر کفران از ما جدا کنی.

پروردگار می­فرماید: (یا اَیهَا الَّذینَ امَنُوا اسْتَجیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ اِذا دَعاکمْ لِما یحْییکمْ). یعنی دعوت انبیاء و ائمه طاهرین، سبب «حیات قلب» شماست. آنها شما را به حیات دائم و نعیم ابد دعوت می­کنند.

پروردگار نمی­گذارد که مومن، باطل را حق و حق را باطل بفهمد. آیه عجیبی است که می­فرماید: (انَّ اللّهَ یحُولُ بَینَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ)یعنی (ان یعتقد الحق باطلاً و ان یعتقد الباطل حقاً). وقتی که مومن به سمت جلو حرکت کند، پروردگار عزیز، قلبش را به همان عقاید حقه مستقر می کند و این، علامت شرح صدر است.

ربنا گویم از آن لبیک عبدی بشنوم/ جمله سرمست الست از جرعه این باده ام

تا به دنیا آمدم از کلبه کتم عدم /   رو به حضرت جز نیاز و ناله نفرستاده ام

نفس خود را قهر کرده روح کرده پر فتوح.  (قد احیی قلبه و امات نفسه)

حضرت فرمود: (المؤمن شهوته میته). یعنی از بس نفسانیت و اِعمال خودیت را کنار گذاشته است، قلبش را زنده کرده و نفسش را کشته است.

(دَقَّ جَلِیلُهُ ‏وَ لَطُفَ غَلِیظُهُ‏ وَ بَرَقَ لَهُ لَامِعٌ‏ كَثِیرُ الْبَرْقِ‏ فَأَبَانَ لَهُ الطَّرِیقَ) آن راهی را که هدف انبیاست، برای او باز کرده اند .(و ذلک ِ بِمَا اسْتَعْمَلَ قَلْبَهُ وَ أَرْضَى رَبَّه‏). و گشوده شدن این راه برای او بدین خاطر است که درب خانه دل نشست و امیال نفسانی را از خودش دور کرد و غیر خدا را در قلب وارد نکرد.

فرمود: این قلب (یتَلَجْلَج‏). یعنی دائماً در اضطراب است، تا مادامی که حقیقتاً به حق اصابت کند. وقتی که به حق اصابت کرد، (ثبت و قر) ثابت می ماند.

(المومن یسکن الی المومن). مومن به واسطه مومن، آرامش پیدا می­کند. در خواب، در القاءات، به انسان می فهمانند که اگر هدایت می خواهی؛ برو پیش فلان کس مثلاً. از اینها معلوم می شود که در پس پرده یک خبرهایی هست، تو نمی دانی.

رفیق بیدار و استاد

(الرفیق ثم الطریق). انسان یک رفیق بیدار می خواهد، با یک استاد. رفیق برای این است که اگر نسیان کردی، فراموش کردی؛ به تو تذکر بدهد. مثلاً می­گوید: دیشب شما وقت نماز جماعت کجا بودی.

رفیق را باید خدا بدهد.

(المرء علی دین خلیله فلینظر احدکم من یتخالف) بالاخره، رفیق خوب، رفیقش را به خوبی و به راه خوب وا می دارد.

پروردگار می فرماید: ای نبی اکرم ما (فاَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلّی عَنْ ذِکرِنا وَ لَمْ یرِدْ الَّا الْحَیاهَ الدُّنْیا). اینها را ولشان کن.

پروردگار ، عبادتی بالاتر از این قرار نداده است که انسان به دنبال برادری با خوبان باشد.

یعنی بروم شمال و جنوب، تا اینکه یک رفیق صالح برای من پیدا بشود.

(المؤمن یسکن الی المؤمن کما یسکن الظمآن الی الماء البارد). یعنی همان طور که وقتی تشنه به آب گوارا رسید؛ می خورد و آرام می گیرد، مومن هم وقتی به آن رفیقی که منظور نظر اهل بیت است رسید؛ آرام می­گیرد.

حضرت جواد الائمه(ع) می فرمایند: (المومن یحتاج الی ثلاث خصال). مؤمن به سه خصلت نیازمند است:

اول اینکه یک توفیقی از پروردگار بیاید. باید دائماً در خانه خدا را بزند. ظهر، شب، نصف شب.

گاهی می پرسند: آیا ما برای نماز شب خواندن بیدار شویم، یا آن یک ساعت را استراحت کنیم؟در جواب گفتم: خیر. استراحت نه. نماز شب خواندن، مِطرَده است. یعنی نماز شب درد را از بدن شما دفع می کند، مطرده است.

پس اول (توفیقٌ من الله).

دوم، واعظی از نفسش.

سوم (و قبولٌ ممن ینصحه). یعنی باید یک نصیحت کننده ای هم داشته باشد.

ویدئوهای اخلاقی بیشتر در آپارات ندای تهذیب
درس های اخلاقی سایت معاونت تهذیب حوزه
مشاهده موارد بیشتر از فیلم های کامل دروس اخلاق

به وسواس، مانع از رسیدن به اهداف بلند امتیاز دهید.
1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره
Loading...