فرصت جوانی برای رفع مریضی قلب

دریافت صوت

گزیده متنی بخشی از محتوای این درس اخلاق:

وقتی خدمت ابوذر (ره) عرض شد که کار ما چگونه است؟ فرمود: خودتان را به کتاب خدا عرضه کنید. پروردگار فرموده است: خوبان در نعیم و بهشت اند و فجار در جهنم اند. آن مرد گفت: پس رحمت خدا کجاست؟ پس اینهمه که مردم دم از رحمت خدا می زنند، چه می شود؟ ایشان در جواب، این آیه را خواند که «ان رحمة الله قریب من المحسنین».  یعنی رحمت خدا نزدیک به نیکوکاران است.

بنازم به آن جوانی که وقتی مادرش به او گفت: باباجان بگیر بخواب! هنوز یک ساعت به اذان صبح مانده است، اول مادرش را راضی کرد، دست و پای او را بوسید و بعد گفت: مادرجان! سلامتی بدن من در نمازشب خواندن است.

همانطور که حضرت فرموده است: روزه بگیرید تا سلامتی نصیب شما بشود،  همین که شما خواب را پاره کنید و برای نماز شب بیدار شوید، پروردگار هم سلامتی بدن و روح شما را تضمین می فرماید.

اروپایی ها نوشته اند که کسانی که در خروس­خوانِ اول بیدار می­شوند، روی قاعده طبیعی – اگر آفتی به آنها نخورد – صد سال عمر می کنند. قوانین شارع ریشه دارد و آنها ریشه اش را کشف کرده­اند.

رحمت خدا کجاست؟ رحمت خدا با محسنین است. ان رحمة الله قریب من المحسنین.  خدا رحمت کند استاد ما را که وقتی به او می رسیدیم، می پرسید: اسم شما چیست؟ اگر کسی می گفت: محسن یا جواد ، می گفت: چه احسانی درباره خودت کرده ای؟ چه جودی نسبت به نفس خود کرده ای؟

شخصی گفت: یا رسول الله! خدا در قرآن فرموده که رحمتش نزدیک به محسنین است، محسن چه کسی است یا رسول الله؟ حضرت فرمود: محسن کسی است که جز حق نمی­بیند.

آن شخصی که برنامه فردایش را به او ابلاغ می کنند، با مراقبه به این موقعیت رسیده است، یعنی خودش را دائم در حضور و محضر حق می داند. چه کرده است که اعمال فردا را به او ابلاغ می کنند؟

این شخص اولًا دائم در مقام مراقبه است و در ثانی از خوردن غذای مشتبه پرهیز می کند، تا احراز نکند که طرف مقابل معاشش از حلال است، از غذای او نمی خورد. و سوم اینکه درصدد است که اعمالش را منطبق با دستورات شرع بکند. این موارد را رعایت کرده که به این مقام رسیده است. محسن جز حق نمی­بیند و نمی­گوید و نمی­شنود. پس رحمت خدا نزدیک به محسنین است. فرمود: محسن کسی است که جز حق نمی بیند، جز حق نمی­گوید. «لایری الا الحق لایقول الا الحق».

تا که زود است بزن بر دامن صاحبدلی دست

اول جوانی ات است، جوانی متجر (محل تجارت) اولیاء حق است. خودت را دریاب! محسن گوش به غیر حق نمی دهد، به اباطیل گوش نمی دهد.

یک شب عده ای را دیدم که در حال دویدن برای فلان سریال تلویزیون! ای بیچاره! از عمرت سؤال خواهند کرد که صرف چه کردی.

دردِ انسان معلوم است، اخلاق پست، بیچارگی ها و عقاید فاسد درد انسان است. نسخه درد هم فرمایشات انبیاء و اوصیاء است. بنده وقتی با بعضی اشخاص همنشین می شوم، روحم شاد می­شود. این جوان به بنده گفت: آقا! همین که به من ابلاغ می­شود که فردا به نماز جماعت موفق نمی­شوی، از همان اول شب قلب من در حجاب می­رود … چقدر در مکتب امام صادق (ع) ورزش کرده­اند! باید بر سرت بزنی که تو چرا نمی­پری؟

این جوان این همه پریده است، اما می­گوید: من دلم می­خواهد که قبلًا موانع مرا بگویند که امشب چرا به نماز شب موفق نمی شوم؟ فردا چرا به نماز جماعت موفق نمی شوم؟ البته اینکه موانع را به انسان بگویند، درجه بالاتر است.

درد معلوم است، نسخه درمان را هم داده اند، اما داشتن نسخه کفایت نمی کند، باید به نسخه طبیب عمل کرد.

وقال علی (ع) «روّحوا انفسکم ببدایع الحکمة».  با بیانات اهل بیت جانهای خودتان را تر و تازه کنید، با این بیانات دردهای شما معالجه خواهد شد.

وقتی تصفیه نفس کردی، وقتی نفست را از رذایل اخلاقی تصفیه کردی، فوری با علام الغیوب رابطه پیدا می کنی. بعضی ها هم گفته اند که با عقل فعال – که جبرئیل است – رابطه پیدا می کنی، عقل فعال افاضه می کند. واتقوا الله ویعلمکم الله.  وقتی قلب با عالم بالا مرتبط شد، از آن علوم حقیقیه به قلب افاضه می شود.

جمال یار ندارد نقاب و پرده ولیک/ غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد

تا توجه به کثرت ها داری، مقام وحدت را نمی توانی ببینی. بر باد فنا تا ندهی گرد خودی را هرگز نتوان دید جمال احدی را. اول باید خودیت خود را الغاء کنی. اول باید ریشه مَنیت را بزنی! بعد باید صفات رذیله و شیطانی را از خودت دور کنی.

رفع کسالت قلب

پس حضرت فرمود: «روّحوا انفسکم ببدایع الحکمة فانها تکل کما تکل الابدان».  همان طور که بدنهای شما کسل می شود، قلبهای شما هم کسل می شود، با بیانات اهل بیت (ع) روحتان را تازه کنید. ولیکن متأسفانه ما در مکتب امام صادق (ع) در مقام تعلم برنیامده ایم! چرا قلب ما درک نمی کند؟ چون تربیت اخلاقی نداریم، هر چه دلمان می خواهد می گوییم، حساب دل بخواهی است، نه حساب خدا خواهی.

رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند/ بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت

شما هم از همین راهی که این مؤمن رفته، بروید، از راه مراقبه،

از راه مراقبه که علامه طباطبایی (ره) فرمود: اول مراقبه، وسط هم مراقبه، آخر هم مراقبه. مراقبه یعنی اینکه خودم را در حضور و محضر پروردگار ببینم. اگر تو او را نمی بینی، اما او تو را می بیند. «فانه یراک».

متأسفانه ما گرفتاریم.

هستی اسیر چاه طبیعت چگونه باز/ قرب و مقام موسی عمرانت آرزوست

وان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم.

عالم رؤیا دیدم که یک دسته کلید به من دادند. … کلید در خواب علامت گشایش یک کاری است. … در آن روز تمام گرفتاری های بنده یکی بعد از دیگری گشایش پیدا کرد. له مقالید السموات والارض.  کلید تمام گرفتاری ها، رفع تمام گرفتاری ها دست خداست. یک آقا سید عباس بود که ذغال فروش بود و سواد هم نداشت، اما همیشه این شعر را می خواند: خواجه پندارد که روزی ده دهد/ او نپندارد که روزی­ده دهد.

زمان­های سابق غیر از حال بود. آن وقت ها مردم نزدیک مسجد خانه می گرفتند که صدای اذان در خانه شان بپیچد. می­گفتند که این میمنت دارد. البته روایت هم داریم … متأسفانه بعدها مردم رو به دنیا کردند و خانه های نزدیک مسجد را فروختند و رفتند بالای شهر، گفتند صدای اذان مسجد نمی­گذارد ما صبح بخوابیم! کم کم بدتر شدند و به کلانتری شکایت کردند که صدای اذان نمی گذارد ما بخوابیم! آن وقت ببینید وضعیت چگونه شده است؟

رفقا! به قدری که شما به دستورات پروردگار اهمیت بدهید، از عالم غیب هم به شما اهمیت خواهند داد. چقدر به قوانین شارع اهمیت داده ای تا ارزش تو در نظر پروردگار زیاد باشد؟

[حق الناس مهم است]. یک شخصی از سلطنت و پادشاهی گذشت. دید که اگر بخواهد غذا بخورد، باید اول فدایی ها از آن بخورند تا مسموم نباشد … ولی یک حمال باربر را دید که سفره خود را پهن کرد و قدری نان خشک را در آب زد و خورد و بعد هم تکیه داد و خوابید. پادشاه گفت: مرده شور این پادشاهی را ببرد! این را گفت و پادشاهی را رها کرد. یکی گفت: این خیلی فوق العاده است، اما بالاتر از این شخص، آن کسی است که در انطاکیه یک سوزن از شخصی برای دوختن لباسش گرفته بود، فراموش کرد که سوزن را به صاحبش بدهد، وقتی به وطن خود رسید، برای پس دادن سوزن دوباره به شهر انطاکیه برگشت! ببین چقدر مشکل است.

امیرمؤمنان (ع) می فرماید: «تجهزوا رحمکم الله فقد نودی فیکم بالرحیل».  آماده شوید که بانگ عبور از این دنیا در میان شما زده شده است.

فرمود: «من حاسب نفسه وقف علی عیوبه».  یعنی هر کس نفس خود را محاسبه کند، پروردگار عزیز او را بر عیوبش مطلع می کند، بصیر می کند. دیگر لازم نیست پیش من بیایی و بگویی: من چگونه آدمی هستم؟ پروردگار عیوبت را به تو نشان می­دهد.

در حلقه درویش ندیدم صفایی/ در صومعه از او نشنیدم ندایی

در جرگه ی عشاق روم تا که بیابم/ از گلشن دلدار نسیمی رد پایی

ویدئوهای اخلاقی بیشتر در آپارات ندای تهذیب
درس های اخلاقی سایت معاونت تهذیب حوزه
مشاهده موارد بیشتر از فیلم های کامل دروس اخلاق

به فرصت جوانی برای رفع مریضی قلب امتیاز دهید.
1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره
Loading...