گزیده متنی بخشی از محتوای این درس اخلاق:
در مضاربه، یک نفر پول می دهد و یک نفر هم با آن تجارت می کند، اما اگر من پول را به عنوان مضاربه از شما بگیرم و به کس دیگر قرض بدهم، این مضاربه باطل است. گاهی اوقات در مضاربه نوع تجارت معین می شود، گاهی اوقات هم مطلق است و نوع تجارت مشخص نمی شود. تقسیم منافع مضاربه باید به صورت مشاع باشد، مثلًا صاحب پول بگوید: هر چه درآوردی، یک سومش مال جنابعالی و دو سومش هم مال من یا نصفش مال تو و نصفش هم مال من.
این صحیح است، نه اینکه مبلغ مشخصی تعیین بشود که در این صورت به عنوان مضاربه باطل است.
مسئله ی دیگر این است که اگر شخص عامل بگوید که سرمایه را دزد برد، چه حکمی دارد؟ جواب این است که شخص عامل امین است و امین هم در چنین صورتی قسم می خورد که دزد مال را برده است. در مضاربه باید پول مشخص باشد و مال مضاربه باید عین باشد و دین نباشد. آنقدر باید من این مسائل را بگویم، تا در ذهن شما فرو برود.
آنقدر موعظه می کنم تا در دلت رسوخ کند.
لقمان حکیم (ع) پدر حکمت بود، کسی بود که حضرت سلیمان و داود (ع) در درس او شرکت می کردند، اما پسرش به اوگفت: پدر عزیز من! این فرمایشات و کلمات شما در قلب من اثر نمی کند! حضرت لقمان (ع) فرمودند: اینها بیانات حق است، آنقدر می گویم تا در دلت رسوخ بکند.
شب اول قبر از شما راجع احکام تان سؤال می کنند که یاد گرفتید یا نه؟ از بس فقط مسائل طهارت و نماز و روزه گفته شده و این مسائل گفته نشده، از ذهن شما بیگانه شده است. من از آقایان در تلویزیون و رادیو خواهش می کنم که مردم را از مسائل اجاره و مضاربه و مواردی که در بانک و غیر بانک متداول است، آگاه کنند و این مسائل را برای مردم بگویند.
آن چیزی که شما را نگه می دارد- چه آقایان اهل علم وچه دیگر آقایان- همین درس اخلاق است . رهبر کبیر انقلاب فرمودند که در رأس علوم، تهذیب اخلاق است، یعنی اول انسان باید تهذیب اخلاق کند، قلبش را از اخلاق رذیله پاک کند و محرمات را ترک و واجبات را انجام دهد.
وقتی احکام اسلامی را برای ناپلئون بیان کردند و قوانین اسلامی را حقیقتاً به او عرضه کردند، گفت من اگر سلطنتم مستقر بشود، قوانین اسلامی را پیاده خواهم کرد.
وقتی قوانین اسلام را مطالعه کرد، دید این قوانین از سطح فکر بشر خارج است، پس مسلمانها که باید سیادت بر تمام اهل عالم پیدا بکنند، چرا چنین حال و روزی دارند؟! اگر شما مسلمان بودید، ما نمی توانستیم بر شما مسلط شویم! وقتی ناپلئون به مصر سفر کرد، درخواست کرد که چند نفر از مسلمانها را به حضور او بیاورند. وقتی مسلمانها آمدند، از آنها سؤال کرد: شما چه دینی دارید؟ گفتند: ما مسلمانیم. ناپلئون گفت: خیر! شما مسلمان نیستید! اگر شما مسلمان بودید، سیادت و بزرگی بر عالم داشتید و ما نمی توانستیم بر شما مسلط شویم. صلوات بفرستید.
«العاقل هو الذی یحبس نفسه و یردها عن هواها». عاقل کسی است که نفس خود را از نگاه حرام و گوشش را از شنیدن صدای حرام حفظ کند. دوستی خدا و دوستی امیال نفسانی در یک دل جمع نمی شود. اگر در حرمت چیزی شک داشتید، گوش ندهید. حضرت امام (قدس سره) هم فرمودند که اگر یقین دارید که چیزی زننده نیست، گوش بدهید، ولی اگر در چیزی شک داشتید، گوش ندهید.
شماها نوعاً به سوریه رفته اید. یک دفعه که بنده به آنجا رفته بودم، دیدم که تمام جاها خراب است.
خارجی ها نمی گذارند که اینها فکرشان متوجه اصلاح مملکتشان باشد و یکقدری کشورشان را نوسازی بکنند. خوشبختانه در رأس شما آقایان محترمی هستند و مثل زمان سابق نیست که نگذارند حرف ها به مقامات عالی برسد. الحمدلله در رأس، مردمان سنجیده و مهذب قرار دارند و آقایان هر چه گلایه و حرف دارند به رهبرشان ارائه می دهند و ایشان با شما رفیق است.
شخصی سؤال کرد: یا رسول الله! عاقل و زیرک چه کسی است؟ حضرت فرمودند: عاقل آن کسی است که نفسش را زیر بار مقررات شرع می کشد، تا به مقام نفس مطمئنه برسد. عاقل کسی است که متوجه پشت پرده باشد. «الکیس من دان نفسه و عمل لما بعد الموت». عاقل کسی است که نفسش را در تحت قدرت خودش بگیرد، در تحت عبودیت بکشد، نفسش را محاسبه بکند و حساب خودش را با مردم تسویه بکند. «حاسبها».
وقت ما دیگر تمام شد.
آب ار چه همی زلال خیزد / از خوردن پر، ملال خیزد
ویدئوهای اخلاقی بیشتر در آپارات ندای تهذیب
درس های اخلاقی سایت معاونت تهذیب حوزه
مشاهده موارد بیشتر از فیلم های کامل دروس اخلاق
Loading...
دیدگاهی ثبت نشده!!!