شرایط تحصیل علم؛ از تهذیب تا یقین قلبی

دریافت صوت

گزیده متنی بخشی از محتوای این درس اخلاق:

و من اعرض عن ذکری فان له معیشةً ضنکاً و نحشره یوم القیامة اعمی.

ارزش تحصیل علم برای زنده کردن دین

«و قال رسول الله (ص) من جائه الموت و هو یطلب العلم لیحیی به الاسلام کان بینه و بین الانبیاء درجة واحدة فی الجنة».

هر کس به قصد زنده کردن دین اسلام تحصیل علم کند، در بهشت بین او و بین انبیاء یک درجه فاصله است.

حضرت فرمودند: «علماء امتی کأنبیاء بنی اسرائیل». یعنی علمای امت من مانند أنبیاء بنی اسرائیل اند.

البته روایت «علماء امتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل»؛ درباره ائمه معصومین (ع) است، زیرا اگر این روایت درباره علماء باشد؛ تفضیل غیرمعصوم بر معصوم لازم می آید.

اگر کسی مقصود و هدفش از تحصیل علم، خشنودی پروردگار باشد؛ چنین مقامی خواهد داشت، چنین علمی در برزخ نقشی نخواهد داشت و به قول شیخ بهایی (ره): علم رسمی سر بسر قیل است و قال/ نه از او کیفیتی حاصل نه حال

بینایی آخرت، به بصیرت قلب است.

در آیه مذکور، پروردگار می فرماید که بعضی اشخاص در عالم آخرت کور محشور می شوند و وقتی اعتراض می کنند که خدایا! ما در عالم دنیا بینا بودیم، چرا ما را کور محشور کردی؟ جواب می آید که شما در دنیا از دیدن آیات الهی کور بودید، آیات آفاقی را مطالعه نکردید. میزان در بینایی عالم آخرت، بینایی و بصیرت قلب است. در آخرت تمام اعضاء و جوارح در حمایت قلب تمثل پیدا کرده و ظاهر می شود.

نبی اکرم (ص) در بیان موقعیت قلب فرمودند: «ان فی بدن بنی آدم لمضغة ان صلحت صلح ما سواها و ان فسدت فسد ما سواها». در جسد بنی آدم قطعه ای است – همین قلب صنوبری – که با آن نفس ناطقه رابطه دارد. اگر این قلب درست شد؛ باقی اعضاء و جوارح هم درست می شود و اگر فاسد شد؛ بقیه ی اعضاء و جوارح هم فاسد خواهد شد.

… اگر انسان اخلاق بد، تکبر، انانیت و خودیت را رها نکند و این صفات رذیله در وجودش تمرکز پیدا کند؛ همین قلب در حجاب می رود و این کاشف از این است که آن نفس ناطقه در حجاب رفته است. پس آن نفس ناطقه با این قلب صنوبری رابطه دارد.

در قرآن بعد از بحث از عوالم برزخ و ماورای این عالم می فرماید که در این ها نشانه هایی برای «اولی النهی» وجود دارد. لایاتٍ لاولی النهی. «نُهی» جمع «نُهیه» است و «نُهیه» به چیزی گفته می شود که صاحب خود را از رذائل اخلاقی نهی می­کند.

پس آیت و نشانه وقتی تحقق پیدا می کند که علم به مرحله قلب رسیده باشد. آن وقت «آیة محکمة» می شود. اگر شما در رعایت دستورات علی بن ابی طالب (ع) استقامت بکنید؛ ایمان اشرابی و ایمان یقینی به شما داده می شود. «لاشربنا قلوبهم الایمان». یعنی یقین سراسر قلب شما را فرا می گیرد. این معنای «آیة محکمة» است.

هم رهبر کبیر انقلاب (ره) و هم آقای شاه آبادی (ره) می فرمودند که میزان در بینایی عالم آخرت، بینایی و بصیرت قلب است.

برای نورانیت قلب باید از امیرمؤمنان (ع) استمداد کرد که می فرماید: یقین مؤمن مانند روشنایی آفتاب است. «فهو من الیقین علی مثل ضوء الشمس». یعنی (مؤمن) تحصیل علم کرده و در اثر تهذیب اخلاق، یقینش به جایی رسیده که مانند نور آفتاب است. «کالشمس فی رابعة النهار».

بر در میکده رندان قلندر باشند / که ستانند و دهند افسر شاهنشاهی

چه چیزی را ستانند؟ خودیت را. یعنی اگر بخواهی داخل مهمان خانه الهی شوی؛ باید حسد و بخل و عجب و خودیت را رها کنی.

در عالم رؤیا دیدم در حرم ثامن الحجج (ع) یک مهمان خانه ای است که هر چه نگاه کردم انتهای آن دیده نمی شد! در کنار درب این مهمان خانه یک شخص زیبارو ایستاده بود که به نگهبان درب ورود فرمودند: فقط کسانی را راه دهید که مجوز عبور دارند و اگر کسی مجوز عبور ندارد؛ از ورودش جلوگیری کنید. آن نگهبان عرضه داشت: آقا بعضی از اینها اهل علم هستند. فرمودند: هر کس می خواهد باشد! اگرکسی مجوز عبور داشت؛ راه دهید والا هیچ!

شما هم اگر بخواهید وارد مهمان خانه  الهی شوید؛ باید این صفاتی را که برای شما می خوانم داشته باشید:

شرایط تحصیل علم (تواضع،حفظ چشم و اعضا و جوارح،نرم گویی، پرهیزکاری و همنشیتی با خوبان)

امیرمؤمنان (ع) امتیازات متعلم و دانشجو را به یک انسان کامل تشبیه نموده و می فرمایند که رأس این امتیازات تواضع و فروتنی است.

پروردگار خطاب به نبی اکرم اسلام (ص) می فرماید: واخفض جناحک للمؤمنین. یعنی به مؤمنین تواضع کن.

زند شاخ پرمیوه سر بر زمین. هر چه علم و دانستنی های من زیاد می شود؛ باید سر به زیرتر شوم. کسی مانند پیغمبر اکرم (ص) به توبه کنندگان سلام می کند!

اما سایر امتیازات کسی که به دنبال علم است، برائت چشم از حسد، مهیا شدن گوش برای شنیدن تعالیم اسلامی، حفظ زبان از دروغ و کنجکاوی برای یادگیری معالم دین است. محصل علم باید حسن نیت داشته باشد. «سلاحه لین الکلمة». نرم زبان باشد، خوش برخورد باشد. وقتی که موسی و هارون پیش فرعون می رفتند، پروردگار فرمود: فقولا له قولًا لیناً. یعنی با نرمی با او صحبت کنید.

«حکمته الورع». یعنی باید پرهیزکار باشد، ذخیره اش اجتناب ازگناهان باشد، به آداب اسلامی متخلق باشد، زادش معروف، توشه اش نیکی کردن و رهبرش قرآن باشد. «صحبة الاخیار». با خوبان همنشین باشد.

اگر کسی که به دنبال «علم» است، این امتیازات را داشته باشد؛ پروردگار «یقین» را در قلب او تثبیت خواهد کرد.

خصلتهایی برای تقرب به خدا لازم است.

«اوحی الله عزوجل الی موسی ان عبادی لم یتقربوا الی بشیء احب الی من ثلاث خصال». بهترین چیزی که بندگان من به واسطه ی آنها به من توجه می کنند، این سه خصلت است: «الزهد فی الدنیا و الورع عن المعاصی و البکاء من خشیتی». زهد در دنیا، پرهیز از گناهان و گریه از خشیت من.

«قال موسی یا رب فما لمن صنع ذلک». حضرت موسی (ع) پرسید که خدایا! به کسی که این سه خصلت را داشته باشد، چه چیزی عنایت می کنی؟ پروردگار فرمود: آن کسانی که زهد در دنیا دارند را در بهشت جای خواهم داد. (سیدبن طاووس می فرماید: زاهد حقیقی کسی است که ترک محرمات بکند. یک جوانی که تمام غرائزش مهیاست؛ اما خودش را کنترل می کند، زاهد حقیقی است.)

«اما البکائون من خشیتی ففی الرفیق الاعلی». کسانی که خودشان را در حضور من می دانند و حضور و محضر مرا بزرگ می شمارند و دائم در مقام مراقبه اند؛ هیچ کس به مقام آنها نخواهد رسید.

و اما آن اشخاصی که از گناهان و محرمات الهی پرهیز کنند، در روز قیامت که همه مردم را تفتیش می کنم؛ آنها را تفتیش نخواهم کرد.

قلبی که متوجه دنیا باشد، شدت و بلا به آن رو آورد. «ان ربکم یقول کل یوم انا العزیز و من اراد عز الدارین فلیطع العزیز». هر کس عزت دنیا و آخرت را می خواهد؛ باید از خدای عزیز اطاعت بکند.

ویدئوهای اخلاقی بیشتر در آپارات ندای تهذیب
درس های اخلاقی سایت معاونت تهذیب حوزه
مشاهده موارد بیشتر از فیلم های کامل دروس اخلاق

به شرایط تحصیل علم؛ از تهذیب تا یقین قلبی امتیاز دهید.
1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره
Loading...