دل نبستن به غیر خدا در مسیر دین – استاد ملکی
سوره نصر در مدینه نازل شد و آخرین سوره ایست که بر پیامبر عظیم الشأن نازل شده است. زمانی که این سوره نازل شد خبر آمد که ای پیامبر دیگر کار تو تمام شده و آیاتی که باید برای هدایت بشر نازل می شد نازل شده و خودت را آماده کن برای رفتن.
قبلاً عرض شد که یکی از ذکرهای پیامبر بحث تسبیح و تحمید و استغفار بود. ایشان در هیچ مجلسی نمی نشست مگر اینکه ابتدا بیست و پنج بار استغفار می کرد ولی وقتی این سوره نازل شد استغفار پیامبر مضاعف شد.
نکته قابل توجه دیگر اینکه زمانی که سپاه ابرهه برای نابودی کعبه حرکت کرد خدای سبحان با سپاه پرندگان ابابیل آنها را نابود کرد. مردم مکه هم دانستند که اگر کسی بخواهد متعرض کعبه شود حتماً نابود خواهد شد. زمانی که پیامبر با ده هزار نفر مکه را فتح کرد مردم مکه مطمئن شدند که خدا از این فتح راضی است و به پیامبر اطمینان پیدا کردند و خیلی سریع به پیامبر ایمان آوردند.
حال به آسیبهایی که این سوره ناظر بر آنهاست اشاره می کنیم. یکی از این آسیبها اعتقادی است و آن اینکه نصرت یعنی یاری کردن انسانها و یاری شدن انسانها فقط به دست خداست
و اگر انسانهایی هم به کمک انسانی می آیند این به راده خداست
و خدای سبحان دل آنها را معطوف کرده که به کمک آن شخص بیایند.
نکته دوم این است که یاری کردن خدا مشروط بر این است که انسان خودش یاری خدا را بخواهد
و تلاش کند برای یاری دین خدا. یعنی اگر ده هزار نفر از مکه حرکت نمی کردن برای یاری پیامبر، خدا این نصرت را که پیروزی و فتح مکه بود را نصیبشان نمی کرد.
پس آسیب اول این است که ما دل به آمریکا و کسانی که نسبت به قرآن و اسلام کینه دارند دل نبندیم. به قول شهید هاشمیان که فرمود ابر قدرت خداست. پس نکته مهم این شد که نکند برای نصرت و یاری دل به غیر خدا ببندیم. نکند برای فتح الفتوح در مسیر دین، دل به غیر خدا بندیم.
نکته دوم اینکه اگر می خواهید انسانها به دین روی آورند باید مثل امام عمل کنید. خیلی ها بودند مانند انجمن حجتیه برای اینکه مردم را به دین متمایل کنند تک تک و فرد به فرد سراغ اینها می رفتند و در جلسات آنها را با دین آشنا می کردند ولی امام وقتی این حرکت را آغاز کرد و ابرقدرت پوشالی ایران یعنی شاه را از قردت به زیر کشید آن وقت شهید همتها شهید باکری ها شهید چمرانها رشد کردند. زیرا وقتی مستکبر و طاغوت از بین برود انسانها فضای رشد و تعالی پیدا می کنند و فوج فوج به دین روی می آورند.
آسیب اخلاقی این است که وقتی یک فتحی کردید یک کشفی کردید یک کار خوبی انجام دادید نکند خیال کنید که خدا به شما نیاز داشت
نکند فکر کنی برای پیروزی، خدا به تو نیاز داشت و تو رفتی خرمشهر را فتح کردی. نه اینجا سریع تسبیح بگو؛ تسبیح یعنی منزه کردن خدا از نیازش به انسان.
و بعد، اینکه اگر این نعمتها را دیدید سریع خدا را شکر کنید. حمد خدا در برابر نعمتهایی که به شما عنایت کرده است . پس تسبیح ناظر بر آن آسیب استکه ما احساس کنیم خدای سبحان به ما نیاز داشته و ما خدا را کمک کردیم. نه بلکه خدا ما را کمک کرده است پس تحمید و تسبیح کن خدا را به خاطر نعمتهایی که داده است و استغفار کن به خاطر کوتاهی هایی که در این مسیر انجام داده ایم. بسیاری هستند که در این مسیر ظرفیتهای بالاتری دارند و به خاطر اینکه کم گذاشته باشیم یا کم انفاق کرده باشیم کم آبرو گذاشته باشیم و بالاخره کم تلاش کرده باشیم باید استغفار کنیم به خاطر همه کم کاریهایمان.
اما استغفار پیامبر عظیم الشأن مثل آن گرد و غبار ریزی است که روی آیینه صیقلی می نشیند که باید حتماً آنها را پاک کنند
که “حسنات الابرار سیئات المقربین” آنهایی که مقرب هستند آن کارهای خوبی که انجام می دهند را تازه خطا می دانند.

دیدگاهی ثبت نشده!!!