انجام دستورات الهی سبب حکمت لقمان

دریافت صوت

گزیده متنی بخشی از محتوای این درس اخلاق:

لقمان حکیم (ع) کسی بود که سلیمان و داود (ع) پای موعظه او حاضر می شدند. مگر پروردگار با لقمان خویشاوندی داشت که به او حکمت عنایت کرد؟! ولقد آتینا لقمان الحکمة. یعنی ما به لقمان حکمت دادیم. حکمت و علم حقیقی، بیانات آل محمد (ص) است.

شما تصور می کنید که پروردگار باید در شما اراده بگذارد تا از محرمات الهی پرهیز کنید یا واجبات را انجام دهید؟! خیر. باید اول قدم را خودتان بردارید. پروردگار می فرماید: اگر بنده من نیم متر به سوی من بیاید، من دو برابر به او توجه و عنایت می کنم. «اذا تقرب الی ذراعا تقربت الیه باعا».  باید قدم اول را خودت برداری و بیانات اهل بیت (ع) را در خودت پیاده کنی.

یک شب در خواب دیدم که ترازویی را به مسجد آوردند و گفتند که ما می خواهیم اهل مسجد را بکشیم. آیا می خواستند این هیکل مادی را بکشند یا معنویات را؟ می­خواستند که معنویات شما را بکشند.

سفارشات لقمان

اولین سفارش لقمان (ع) به فرزندش این است که فرزندم در بیست و چهار ساعت خود، یک ساعت را برای طلب علم دین قرار بده. «واجعل فی ایامک و لیالیک و ساعاتک لنفسک نصیباً فی طلب العلم».  چطور شده که ما به درس های مادی روز اهمیت قائلیم، اما از علم دین غافلیم

یکی از شاگردان مدارس به بنده گفت: جلسه مسجد را بخاطر امتحان فردا تعطیل کردم، با اینکه تمام مطالب درس را حفظ کرده بودم، اما سر جلسه امتحان همه چیز را فراموش کردم! می دانی چرا اینطور شد؟ چون دنیا را بر آخرت ترجیح داد. «ومن تخیر الدنیا علی الآخرة تفته الدنیا و لا نصیب له فی الآخرة».  کسی که دنیا را بر آخرت برگزیند، هم دنیا از دستش می رود، هم آخرت

در یکی از جنگ ها، نفرات سپاه دشمن دو برابر نفرات سپاه سلطان محمود غزنوی بود. در احوال ایشان نوشته اند که نصف شب گفت: برای من آب بیاورید تا وضو بگیرم و نمازشب بخوانم! اطرافیان او گفتند: خوب است که سلطان امشب به استراحت بپردازند که فردا جنگ سختی در پیش روی دارند. سلطان گفت: خیر، امشب من باید وظیفه ام را نسبت به پروردگار انجام دهم تا فردا هم پروردگار به لطف خودش عمل کند و در میدان جنگ مرا یاری کند. آن شب سلطان وضو گرفت و خوابید و فردا با آنکه تعداد نفرات دشمن بیشتر بود، آنها را درهم کوبید و شکست داد.

مبادا  مجلس معنویت را – هرجا که هست، در هر مسجدی که هست – بخاطر دنیا ترک کنید!

یک دفعه امتحان کن و معنویت را بر مادیت ترجیح بده و ببین پروردگار با تو چه معامله ای خواهد کرد، بجای اینکه مطالب درسی از یادت برود، آمادگی شما دوچندان خواهد شد. «فانک لن تجد له تضییعاً اشد من ترکه».  اگر مجلس معنویت را ترک کردید، یک ضایعه ای به شما می رسد که دیگر قابل جبران نخواهد بود. پروردگار عزیز که با لقمان خویشاوندی نداشت که به او حکمت عنایت کرد تا به جایی برسد که انبیای عظام از محضر ایشان استفاده کنند.

چرا خدا به لقمان (ع) حکمت داد؟ امام صادق (ع) قسم می خورد  که خدا بخاطر حسب و نسب و مال و عشیره و جمال، به لقمان حکمت نداد، بلکه او کسی بود که در انجام اوامر الهی قوی بود.

به لقمان (ع) گفتند: آیا تو همانی نیستی که گله بانی می کردی؟ گفت: بله. گفتند: چطور شد که اینطور شدی؟ گفت: من یک کارهایی کردم که اگر شما هم بکنید، مثل من، بلکه بالاتر از من خواهید شد و اگر نکنید، در چاه طبیعت خواهید ماند.

متأسفانه شیطان ما را در تردید نگه داشته است. متأسفانه بنده و امثال بنده استخاره می کنیم که فلان کار بد را بکنیم یا نکنیم!! شیطان ما را در تردید نگه داشته است، ولی حضرت لقمان (ع) صددرصد به دنبال انجام اوامر الهی بود. باید نمازم را در اول وقت بخوانم ولو فرادی، مُتَوَرِّعاً فِي اللَّهِ. از رشوه خواری، تصرف در اموال مردم، نگاه به مناظر حرام و تمامی گناهان پرهیز کنم. باید روی تمام اینها خط بشکم.

حضرت در ادامه فرمود که لقمان (ع) بسیار ساکت بود و حتی الامکان از حرف زدن پرهیز می کرد. «ساکتاً سکیتاً». کسی مانند لقمان (ع) که تمام حقایق را پروردگار در نهاد او گذاشته است، بسیار ساکت بوده است. یک کسی که انبیاء عظام از محضر او استفاده می کردند، چطور شده که اینطور ساکت است؟! «ساکتاً سکیتاً».

نبی اکرم (ص) فرمودند: اگر کسی خودش را به سکوت عادت بدهد و قلبش را از واردات قلبیه و خطورات شیطانی حفظ بکند، گوش و چشم او را عوض خواهند کرد و آنچه که من پیغمبر می بینم، خواهد دید و آنچه من می شنوم، خواهد شنید. « لسمعتم ما اسمع…».

عَمِيقَ النَّظَرِ. لقمان حکیم (ع) نظرش عمیق بود. لمْ يَنَمْ نَهَاراً قَطُّ. روزها نمی خوابید، (البته وظیفه ی ایشان غیر از وظیفه نوع ماست، او لقمان حکیم بوده است)

 غضب نمی کرد. هنگام غضب، شیطان بر گرده ی شما سوار است!

جدای از اینکه غضب کردن برای جسم انسان مضر است، حضرت فرمود: وقتی که شما غضب می کنید، شیطان روی گرده ی شما سوار است! بجای  اینکه شما سوار شیطان بشوید، او سوار بر شماست.

وَ لَمْ يُمَازِحْ إِنْسَاناً قَطُّ. ایشان با کسی شوخی نمی کرد.  وقتی انسان شوخی بکند، از موقعیت انسانیت او کاسته می شود، البته اگر بقدر نمک در غذا، یک قدری انسان ملایم باشد و بخندد، بد نیست. لقمان حکیم (ع) نه از آمدن دنیا خوشحال می شد و نه از رفتنش محزون.

بر سر آنم که گر ز دست برآید/ دست به کاری زنم که (قصه و) غصه سرآید

پروردگار عزیز زهد را در همین دو کلمه بیان کرده است که اگر دنیا از دستتان رفت، نگران نشوید و اگر به شما رو کرد، خوشحال نشوید. «لکیلا تأسوا علی ما فاتکم ولاتفرحوا بما آتاکم». اگر پروردگار از دستت برود، باید غصه بخوری، نه اینکه با آمدن و رفتن دنیا محزون شوی. باید خودت را در حد تعادل نگه داری.

وَ لَمْ يَسْمَعْ قَوْلًا قَطُّ مِنْ أَحَدٍ اسْتَحْسَنَهُ- إِلَّا سَأَلَ عَنْ تَفْسِيرِهِ وَ عَمَّنْ أَخَذَهُ، حضرت لقمان (ع) اگر کلام حکمت آمیزی از کسی می شنید، از تفسیر و معنای آن سؤال می کرد، (در حالی که خودش معدن علم و مجسمه ی علم بود) از سند آن کلام سؤال می کرد. وَ كَانَ يُكْثِرُ مُجَالَسَةَ الْفُقَهَاءِ وَ الْحُكَمَاءِ، ایشان با فقهای عظام و دانشمندان و رهبران دین زیاد معاشرت می کرد. همنشینم به بُوَد تا من از او بهتر بُوَم.

 انسان جاهل، یا زیاده روی می کند یا کوتاهی.

«الجاهل اما مفرِط او مفرِّط». خیر شما در رضایت پدر و مادر است. ثواب شما، خیر شما در این است که رضایت پدر و مادر را به دست بیاورید. مبادا پدر و مادر از دست شما اذیت بشود. پدر و مادر که نمی گوید: مسجد نرو، نمی گوید به احکام اسلامی گوش نده، ومعارف اسلامی را نفهم. می گوید برو، اما زودتر بیا خانه و استراحت کن. اگر پدر و مادر منتظر شما باشند، اگر چشم براه شما باشند و اذیت بشوند، شبهه حرمت دارد، به ضرر شماست و از موفقیت های شما کاسته خواهد شد.

یک نفر از بزرگان به خانواده­اش خبر نداده بود که چه ساعتی خواهد آمد. این زن بیچاره در منزل استراحت ندارد … ، تا نزدیک صبح چشم انتظار همسرش می ماند! آن آقا گفت: چون یک چشم را در انتظار گذاشتم، به چشم درد مبتلا شدم. اگر کاری برایت پیش آمد و دیر به منزل می­رسی، با یک تلفن به خانه خبر بده یا خبر بفرست، بگو من گیر افتادم، دیر می­آیم.

از دیگر اوصاف حضرت لقمان (ع) این بود که همیشه به دنبال آموختن  راههای غلبه بر نفس بود. وَ يَعْتَبِرُ وَ يَتَعَلَّمُ مَا يَغْلِبُ بِهِ نَفْسَهُ.

با همه عالم به جز با نفس شوم بد سرشت مدارا کن کمال این است و بس. اگر توانستی … گر بر سر نفس خود امیری مردی. بارک الله به یکی از جوانها که گفت: آقای میرزا! من نفسم را از حرام حبس کرده ام و به او گفته ام: به کمک پروردگار غیر ممکن است که من بگذارم عمل حرام انجام بدهی.

این کار بسیار مشکل است، بی­خود نیست که گفته: گر بر سر نفس خود امیری مردی.

مرد را باید در مبارزه با نفس پیدا کرد. البته بعضی ها انشاءالله موفق به مرحله بالاتر می شوند و در مکروهات هم در مقابل نفس می­ایستند.

وَ يُجَاهِدُ بِهِ هَوَاهُ حضرت لقمان (ع) چرا با دانشمندان معاشرت می کرد؟ برای اینکه راهی برای مجاهده با نفس و شیطان و غلبه بر آنها پیدا بکند.

در نامه دانشوران آمده است که ابوعلی به آن بزرگ نوشت: ای صدیق یگانه! نزدیک ترین راهها به سوی پروردگار کدام راه است؟ وَ يَحْتَرِزُ بِهِ مِنَ الشَّيْطَانِ.  باید بررسی کنم که آیا من در دامن شیطانم یا نه؟ باید بررسی کنم که آیا من در دامن شیطانم یا نه؟ پروردگار که به لطف خودش فرموده است: مرا بخوانید، آیا من پروردگار را می خوانم یا افعال و کردار و اطوار من – العیاذ بالله – شیطان را می خواند!

فَكَانَ يُدَاوِي قَلْبَهُ بِالْفِكْرِ. لقمان حکیم (ع) دائم به این فکر می کرد که در مقابل حوادث روز چه وظیفه ای دارد؟ در اجتماعات چه وظیفه ای دارد؟ قلبش را با تفکر مداوا می کرد. شیطان درکنار من نشسته است و مرا می بیند، ولی من او را نمی بینم، «نفس» هم هست، در مقابل این دشمنان و در مقابل حوادث روز چه باید بکنم؟

حافظ از دست مده صحبت آن کشتی نوح/ ورنه طوفان حوادث بکند بنیادت

باید درکشتی اهل بیت سوار بشوی.!

از دیگر صفات ایشان این بود که خود را به اموری که فایده ای برای او نداشت، مشغول نمی کرد.

متأسفانه شما – مثل بچه ها – خودتان را مشغول به این فیلم هایی کرده اید که فایده ای برای انسان ندارد.

فَبِذَلِكَ أُوتِيَ الْحِكْمَة. فَلَمَّا أَمْسَى‏ وَ أَخَذَ مَضْجَعَهُ مِنَ اللَّيْلِ- أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْحِكْمَةَ- فَغَشَّاهُ بِهَا مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ وَ هُوَ نَائِمٌ وَ غَطَّاهُ بِالْحِكْمَةِ غِطَاءً فَاسْتَيْقَظَ .

این صفات در لقمان (ع) بود که وقتی خوابید، پروردگار حکمت را بر او نازل کرد و از فرق سر تا قدمش را فرا گرفت. بلند شد در حالی که ناطق به حکمت بود.

شبها بیدار شود، تا خدا بیدارت کرد بلند شو.

از جان بگذر جانان بطلب/ آنگاه ز جانان جان بطلب

با قلب سلیم اسلام بجوی/پس مرتبه سلمان بطلب

در وادی عشق بزن قدمی/ پس دولت بی پایان بطلب

گر گنج حقایق می طلبی/ از گنجِ دل ویران بطلب

وقتی دل بیدار میشود که اسم جلاله را نقش کنی …

نقش کردم رخ زیبای تو در خانه ی دل/ خانه ویران شد و آن نقش به دیوار بماند

اسم جلاله را بر خانه دل نقش کن تا ان شاءالله به درجات عالیه نائل بشوی.

ویدئوهای اخلاقی بیشتر در آپارات ندای تهذیب
درس های اخلاقی سایت معاونت تهذیب حوزه
مشاهده موارد بیشتر از فیلم های کامل دروس اخلاق

به انجام دستورات الهی سبب حکمت لقمان امتیاز دهید.
1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره
Loading...