معمولاً تنبلی در عبادت را به صورت یک مانع سر راه و به صورت هوایی از هواهای نفسانی به حساب نمی اورند.
طبیعتاً وقتی انسان به صورت هوای نفس این را ندید به مقام مقابله ی با این هوای نفس برنمی اید.
تنبلی وسستی در عبادت هوای بسیار بزرگی است که در آن هواها نهفته است. و از خطرات بسیار بالای طریق عبودیت است.
اکثر انسانها به چشم یک خطر به این هوای نفسانی نگاه نمی کنند.
در حالی که در بسیاری از روایات بیان شده که این تنبلی و سستی آفت عبادت است.
تنبلی را اگر باز کنیم به این صورت است که مثلاً شخص سختش است نماز شب بخواند بیدارم هست و خوابش نمی برد. یعنی چه برایش سخت است؟ یعنی راحتی نفس در این است که به این کار نپردازد. خوشی نفس در این نپرداختن است هرچند بنشیند و خیالات کند.
پس در حقیقت آنچه که در میدان هست نفس آدمی است.
این تنبلی در عبادت، هوای نفس بسیار رقیق و لطیفی است ولی در عین حال بسیار خطرناک.
پس باید هوشیار بود و با این هوای نفس هم مقابله کرد. یعنی با اینکه نفس خوشش نمی آید بلند شویم با آن مقابله کنیم و مجبورش کنیم به آنچه که خوشش نمی آید.
چه طور در آنجا که نفس می گوید مثلاً من خوشم می آید به نامحرم نگاه کن به آن می گوییم تو غلط می کنی، در اینجا هم همینطور است اگر نفس خواست تنبلی کند برای انجام عبادت باید با آن مخالفت کنیم.
دیدگاهی ثبت نشده!!!