پیامبر فرمودند: حسین از من است و من از حسینم. به این معنا که حسین فرزند فاطمه دختر من است و از نسل من است. و اینکه فرمودند، من از حسینم به معنی اینکه زنده کننده ی دین من، حسین است.
بعداز پیامبر، معارف اهل بیت و اسلام به قدری کم شد و به سوی نابودی رفت و افراد نامربوط، جانشینی پیامبر را گرفتند که شخصی مانند یزید میمون باز، خود را جانشین پیغمبر اکرم قلمداد کرد. لذا ابی عبدالله به دنبال فرصت مناسبی بودند تا بتوانند تحول عظیمی بر پیکره ی اسلام ایجاد کنند.
5 مرکز مهم در زمان امام حسین وجود داشت. مدینه، مکه، بصره، شهر کوفه و شام. حضرت با یک برنامه ریزی منظم هر پنج مرکز را خانه تکانی کردند. لذا در احادیث هست که اسلام با وجود پیغمبر اکرم ایجاد شد و بقایش به برکت امام حسین(ع) بود.
حضرت اهداف خود را قبل از خروج از مدینه اینگونه بیان فرمودند: من خارج نمی شوم از این شهر نه برای تفریح، این حرکت من، نه از روی سبک سری ونه از روی غرور و نه برای تبهکاری و بیدادگری بلکه برای اصلاح امت جدم محمد(ص) وپدرم امیرالمومنین(ع) است. امر به معروف و نهی از منکر از اهداف قیام من است. رفتار جامعه بر اساس سیره ی پیامبر و امیرالمومنین انگیزه ی قیام من است.
پس با استفاده از این روش اباعبدالله، هر کجا که جامعه ی اسلامی با منویات پیامبر اکرم و اسلام فاصله داشت، باید هرچه سریعتر حرکتی صورت بگیرد تا این فاصله ها کمتر شود.
حضرت در کربلا 72 قربانی آوردند. از پیر مردهایی مانند مسلم بن عوسجه گرفته تا جوانهایی مثل قمر بنی هاشم و علی اکبر، نوجوانانی مثل قاسم بن حسن و طفل شیرخواری مثل علی اصغر.
حضرت خطاب به خواهرشان حضرت زینب(س) فرمودند: روشنگری از مدینه تا کربلا از آن من، رو شنگری از کربلا تا شهر شام به عهده ی شما.
دیدگاهی ثبت نشده!!!