
پس تو قوی ترین انسان هستی!
ماجرای عنایت خاص امیرالمؤمنین علیهالسلام به آیت الله ناصری که مدتی پیش از درگذشت آنرا فاش کردند:
بعد از درس آقای شاهرودی رفتم حرم و نمازم را خواندم و بعد از آن زیارتنامه را خواندم. کمی نشسته بودم و با خودم گفتم منکه الآن میخوام برم منزل، هیچی پول ندارم تا وسایل شام و منزل را تهیه کنم.
چه کنم؟
همینطور که سرم پایین بود به امیرالمومنین (علیه السلام) گفتم ما از سربازان شما هستیم و سزاوار است که من امشب هیچ چیزی برای خوراک نداشته باشم؟
گریم گرفت و بلند شدم و سرمو به ضریح چسباندم و در ذهنم یکدفعه مطلبی آمد.
با خودم گفتم: حاضری این ایمانت را بفروشی و بجایش صد هزار تومان یا یک میلیون تومان دریافت کنی؟
گفتم: نه!
به خودم گفتم: پس تو از قوی ترین انسانها هستی!
سرم را محکم زدم به ضریح و گفتم: یا علی من معذرت میخوام. من غنی الاغنیا هستم و احتیاجی به چیزی ندارم. دنیا ارزش ندارد.
حالم شدیداً منقلب شد و مدتی نگذشت که داشتم از حرم عقب عقب بیرون می رفتم که دیدم یه عرب پابرهنه ای مرا نگه داشت مقداری پول داد به ما. ما هم گفتیم خدا رسانده و با آن پول وضعیتمون را گذراندیم و الحمدلله وضعمون خوب بود در نجف! خیلی خوب بود!!!
دیدگاهی ثبت نشده!!!