
مهارت ارتباط مؤثر با همسر
یکی از مواردی که در ارتباط در خانواده مهم است و جزء مهارت ارتباط مؤثر با همسر حساب میشود مهارت ارتباط مؤثر است. مهارتهای ارتباطی به ما یاد می داد که چگونه پیامهایمان را به یکدیگر مخابره کنیم و چگونه دریافت کنیم.
مهارت ارتباط مؤثر با مهارتهای ارتباطی متفاوت است. زمانی از مهارت ارتباط مؤثر استفاده می کنیم که آن رابطه برایمان خیلی مهم است ونتایج آن هم برایمان بسیار مهم است و باید تغییراتی ایجاد شود.
از کجا بفمیم که رابطه ما در خانواده یک رابطه مؤثر می باشد؛ اولین نشانه ای که مؤثر بودن رابطه را نشان می دهد بردن لذت از آن رابطه است. اگر در انتهای رابطه و پایان صحبتهایمان احساس خوشایندی برای خود و دیگری ایجاد شد مشخص می شود که این ارتباط، ارتباط مؤثری بوده است.
خیلی مهم است که در ارتباط زوجین این ارتباط، ارتباط لذت بخشی باشد. شما می توانید سبکهای جرأت مندانه را استفاده کنید منتها حواستان باشد که ارتباطتان لذت بخش باشد.
دوم اینکه تعارضات کاهش پیدا می کند. زمانی که ارتباط یک ارتباط مؤثر باشد در طول زمان به تدریج تعارضات زن و شوهر کاهش می یابد. زوجینی که با گذشت زمان تعارضاتشان بیشتر می شود معلوم است که ارتباطاتشان از نوع مؤثر نبوده است و منجر به حل مسأله و بیان هیجانات نشده است. پس زمانی که تعارضات به تدریج در فضای خانواده در حال کاهش باشد نتیجه می گیریم که ارتباطمان مؤثر بوده است.
از جمله نشانه های مهم دیگر ایجاد درک است یعنی من احساس و اطلاعات طرف مقابلم را به خوبی دریافت کنم و طرف مقابل من هم حرف و احساس من را به صورت کامل دریافت کند. اگر درک اتفاق افتاده باشد نشان از ارتباط مؤثر است. ولی خیلی وقتها به جای درک، سوءتفاهم ایجاد می شود که باعث می شود پی ببریم که رابطه، رابطه ی مؤثری نبوده است.
از جمله نشانه های دیگر رابطه مؤثر ایجاد یک کنش و عملی برای طرف مقابل است. در حقیقت بر اساس آنچه دریافت کرده تغییراتی در زندگی و رفتار خودش ایجاد می کند.
نشانه دیگر مؤثر بودن رابطه این است که نگرش ما نسبت به موضوعات دور و برمان را تغییر دهد. یعنی قضاوت من راجع به خیلی چیزها را می تواند تغییر دهد. این ارتباط مؤثر در زندگی زوجین نشان از بهبود روز به روز زندگی خواهد بود.
مهارت گوش دادن در زندگی مشترک را در اینجا ببینید
مهارت ارتباط مؤثر با همسر _1
.
افرادی که در خانواده خواهان ارتباط مؤثر هستند باید از این پنج اصل پیروی کنند: گشودگی، همدلی، حمایتگری، مثبت گرایی و تساوی. این پنج اصل به ما کمک می کند که بتوانیم ارتباطاتمان را ارتباطات مؤثرتری کنیم.
اصل گشودی یعنی اینکه به دیگران اجازه دهیم که از ما اطلاعاتی داشته باشند و چهره خود را نسبت به دیگران گشاده نگه دارم. یعنی اجازه می دهیم که افراد حرفشان را بزنند و مایل باشند که راجع ما اطلاعاتی داشته باشند.
اگر ما در فضای خانواده داریم به شیوه ای عمل می کنیم که اعضای خانواده در گفتن حرفهایشان با ما دچار مشکل هستند ما اصل گشودگی را رعایت نکرده ایم.
برای اینکه بتوانید اصل گشودگی را رعایت کنید چند نکته ضروری است؛
اول اینکه تکلیفتان را با خودتان معلوم کنید و تعارضات درونیتان را از بین ببرید زیرا تعارضات درونی باعث می شود که نتوانید راحت با دیگران در ارتباط باشید.
دوم اینکه طرف مقابل را بپذیرید. گاهی افراد، همسر و خانواده شان را چند قسمت می کنند و پیش خود بخشی از آن را می پذیرند و بخش دیگرش را نمی پذیرند. بله ممکن است شما بخشی را دوست نداشته باشید ولی باید به صورت کامل همسرتان را بپذیرید. اگر من طرف مقابلم را به صورت کامل پذیرفته باشم این فضا را فراهم کرده ام که او راحت با من صحبت کند و من هم بتوانم راحت با او صحبت کنم.
این موضوع کمک می کند که گشودگی در خانواده گسترش پیدا کند.
استفاده از لطیفه و کلامهای دلنشین نیز در ایجاد ارتباط و راحت بودن طرف مقابلمان مؤثر است.
اصول ارتباط مؤثر _2
.
از اصول مهم ارتباط مؤثر داشتن همدلی است. همدلی یعنی اینکه من بتوانم با زبانم از درون طرف مقابلم خبری بدهم، بتوانم احساسات درون قلب و دل او را با زبان بیان کنم. این همدلی بین زوجین باعث می شود که ارتباط یک ارتباط مؤثرتری باشد. اگر زوجین و افراد درون خانواده با یکدیگر همدلانه ارتباط داشته باشند نتایج بهتری از ارتباطاتشان می گیرند و در حقیقت در فضای عاطفی، افراد با یکدیگر گره می خورند و در فضای انتقال اطلاعات و ارتباط، بهتر می توانند با همدیگر ارتباط بگیرند.
برای ایجاد همدلی مناسب رعایت چند نکته ضروری است: اولاً باید بدانیم چه موقع صحبت کنیم. لازمه اش این است که تفاوتهای زن و مرد در بیان ابراز احساسات را بدانیم.
ثانیاً چه موقع سکوت کنیم چرا که سکوت بی جا باعث قطع ارتباط می شود.
ثالثاً چه چیزی بگوییم. در زندگی باید بتوانیم از زبان دل طرف مقابلمان صحبت کنیم. اگر طرف مقابل ما پر از غم و ناراحتی است و ما با خنده بخواهیم صحبت کنیم یا بخواهیم یک لطیفه ای را بگوییم قاعدتاً ارتباط ما قطع شده است و ارتباط، دیگر ارتباط مؤثری نخواهد بود.
رابعاً چگونه بگوییم. از چه علائم کلامی یا غیر کلامی در حال استفاده هستیم و به چه شیوه ای بیان می کنیم. آیا نگاه ما در نگاه طرف مقابل گره خورده و چشم در چشم در حال صحبتیم، آیا در ارتباط لمسی هستیم یا خیر. اینها همه کمک می کند که همدلی بیشتر شود.
از همه اینها مهمتر همان اصل اول یعنی گشودگی است که باید در همه ی موارد آن را به خوبی رعایت کنیم. یعنی ما کجا بتوانیم احساسات خودمان را خیلی راحت بیان کنیم و به چه شیوه ای به او اجازه دهیم که احساساتش را بیان کند.
پس اصل دوم برای ارتباط مؤثر توانایی ما بر اساس اصل همدلی است. هر وقت توانستید همدلی کنید ارتباط مؤثر هم برقرار می شود که احتیاج به تمرین دارد.
اصول ارتباط مؤثر _3
.
در فضای خانواده بسیار مهم است که روابطمان روابط لذت بخشی باشد و بتوانیم تأثیراتی روی یکدیگر بگذاریم پس لازم است که اصول ارتباط مؤثر را که شامل اصل گشودگی، اصل همدلی و اصل ایجاد فضای حمایتگرانه هست را در نظر بگیریم و افراد خانواده احساس کنند که همه ی افراد خانواده حمایتگر هم هستند برخلاف خیلی از خانواده ها که دنبال نقطه ضعف از هم هستند که همین امر باعث قطع ارتباط افراد خانواده می شود (نقطه مقابل فضای حمایتگرانه).
باید جوری رفتار کنیم تا این فضا، فضایی باشد که بتوان در آن صحبت کرد و طرفهای من (والدین یا همسر) بدانند که مورد حمایت من قرار می گیرند و این حمایت در واقع برایشان کمک کننده است.
چه کنیم تا فضا، فضایی حمایتگرانه باشد؟
اول اینکه از سکوتی استفاده کنیم که بار منفی ندارد. اگر سکوت همراه با بار منفی باشد در این صورت احساس امنیت طرف به خطر می افتد.
دوم بی اعتنایی نکردن و همدلی نشان دادن. دقت داشته باشید که اصول ارتباط مؤثر در حقیقت خودشان با هم در ارتباطند و همه ی موارد را باید در ارتباطمان در یک ردیف در نظر بگیریم. نشان دهیم که هم شأن طرف مقابلمان هستیم و به حرفای او گوش می دهیم.
سوم اینکه قاطعانه صحبت نکنیم و در مقام قضاوت قرار نگیریم. اگر در مقام قضاوت قرار گرفتیم طرف مقابل نمی تواند حرفش را راحت بزند. ولی اگر جملاتمان را به صورت تردید بیان کنیم، مثلاً بگوییم که “شاید منظور شما این باشد آیا من درست فهمیدم “، این کلمه “آیا من درست فهمیدم ” که تردیدی را ایجاد می کنیم زمینه را فراهم می کنیم تا فرد مقابل راحت تر به ادامه حرفش بپردازد.
اصول ارتباط مؤثر _4
یکی از مواردی که زندگی را شیرینتر می کند این است که بتوانیم در فضای خانواده ارتباطات مؤثرتری داشته باشیم به طوری که هم از ارتباطمان لذت ببریم و هم پیاممان را بتوانیم به دیگران انتقال دهیم تا بتوانیم اعضای خانواده را به طور صحیح تغییر دهیم.
یکی از اصول مهم در ارتباط مؤثر افراد این است که نسبت به زندگی، احساس مثبتی داشته باشند (مثبت گرایی).
در حقیقت زمانی که ما نسبت به زندگی و همسر و فرزندان احساس خوبی داشته باشیم بهتر می توانیم با آنها ارتباط بگیریم ولی اگر احساس بدی داشته باشیم یا آنها را منفی در نظر بگیریم خیلی نمی توانیم ارتباطمان را ارتباط مؤثر بدانیم.
برای ایجاد مثبتگرایی سه بعد را باید در نظر گرفت:
- نسبت به خودمان باید احساس خوبی داشته باشیم تا بتوانیم این احساس خوب را به دیگران انتقال دهیم. بسیاری از افراد به دلیل اینکه نسبت به خودشان احساس خوبی ندارند نمی توانند ارتباط مؤثری داشته باشند. در سبک رفتار منفعلانه اینگونه است که دقیقاً افرادی که منفعلانه عمل می کنند معمولاً احساس خوبی نسبت به خودشان ندارند چرا که خودشان را افراد با ارزش و لایقی نمی دانند. اینکه به خودمان ارزش دهیم و شکر کنیم که الحمدلله که من در این خانه هستم الحمدلله که عقل و ذهنم کار می کند و…، توجه به این نعمتها باعث می شود که دیدگاهم نسب به خودم مثبت شود. زمانی که نسبت به خودم مثبت فکر کنم با دیگران هم می توانم خوب ارتباط بگیرم.
- نسبت به دیگری احساس خوبی داشته باشم.
اگر زن و شوهری نسبت به هم احساس خوبی نداشته باشند قاعدتاً زندگی آنها می شود کلاف سر در گم، و مشکلاتشان پشت سر هم زیاد و زیادتر می شود.
باید مهارت کنترل هیجان را بالا ببریم و احساس خوب نسبت به هم در فضای عمومی خانواده داشته باشیم. زن و شوهری که به هم احساس خوبی دارند و آن را به هم انتقال می دهند زمانی که با هم صحبت می کنند به نتایج بهتری می رسند.
- احساس خوب و مثبت نسبت به شرایط و موقعیتی که در آن قرار داریم.
مثلاً خدا را شکر که من در قم زندگی می کنم، اگر این موقعیتی که در آن زندگی می کنم را مثبت جلوه دادم و مثبت ببینم باعث می شود در این موقعیت کنونی که با همسر یا فرزندم ارتباط می گیرم این ارتباط، ارتباط مؤثرتری باشد. اینکه خیلی اوقات متوجه می شوید که حس خوبی نسبت به موقعیتتان دارید همین امر باعث می شود که دیگر جایی برای ایجاد اختلاف و دعوا باقی نماند. مثلاً در تشرف به حرم امام رضا چون موقعیت را مثبت می بینید اصلاً حال و حوصله ی دعوا و نزاع و پرخاشگری ندارید در حالیکه ممکن است خیلی از ما در موقعیت های دیگری که قرار می گیریم خیلی راحت عصبانی شویم.
پس نتیجه این شد که اگر می خواهیم ارتباطمان مؤثر باشد نیاز به مثبتگرایی داریم که مثبتگرایی سه بعد دارد؛ احاس خوب داشتن نسبت به خود و انتقالش به دیگران، احساس خوب داشتن نسبت به دیگری و انتقال به او، داشتن احساس خوب به موقعیت و انتقال به دیگران.
اصول ارتباط مؤثر _5
یکی از مواردی که باعث می شود که ارتباطمان در خانواده مؤثر باشد رعایت اصل تساوی است. زمانی که ما در حال صحبت با دیگری هستیم اگر خودمان را در جایگاه بالا و او را در جایگاه پایینی ببینیم ارتباطمان ارتباط مؤثری نخواهد بود. هر چند که از نظر جایگاه در رتبه بالاتری نسبت به طرف مقابل هستیم؛ مثلاً پدر خانواده اگر می خواهد با فرزندانش صحبت کند از جایگاه بالا صحبت نکند، یا فرزندتان را بالا بیاورید یا خودتان هم اندازه ی فرزندتان شوید در این صورت است که ارتباط ارتباط مؤثرتری می شود.
در سیره پیامبر گرامی اسلام این روش را می بینیم که هنگامی که اعرابی به خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رسید به لکنت افتاد پیامبر از جا برخاست و او را در آغوش گرفت و این احساس تساوی را به این فرد دادند که من هم انسانی هستم مانند تو. این احساس تساوی باعث ایجاد ارتباط مؤثر می شود و این موضوع بسیار مهم است که در فضای خانواده اعضا هنگام صحبت با هم احساس کنند که در یک جایگاه مساوی قرار دارند هرچند تفاوتهای فردی باعث می شود که جایگاه افراد مساوی نباشد ولی در هنگام ارتباط باید احساس کنیم که در جایگاه مساوی هستیم تا ارتباطمان از نوع مؤثر باشد.
دیدگاهی ثبت نشده!!!