فرمول تبدیل بایدها به شایدها
یک فرمول ساده وجود دارد که باعث می شود اختلاف بین زوجین راحت تر و زودتر حل شود و احساس رضایت هر دو طرف بالا رود که نام این فرمول، تبدیل بایدها به شایدهاست.
خیلی از ما بایدهایی در زندگی داریم که اگر آن بایدها اتفاق نیفتد زندگی برای ما وحشتناک و غیر قابل تحمل می شود. این بایدها در ذهن ما به صورت خطاهای ذهنی قرار دارند و این خطاها به صورتی است که ما قواعدی را برای زندگیمان وضع می کنیم که این قواعد بسیار سختگیرانه و انعطاف ناپذیر است و زمانی که آن بایدها اتفاق نمی افتد حالمان بد می شود.
بهتر این است که بایدهای زندگیمان را پیدا کنیم و به شایدها تبدیلش کنیم. “شاید” به معنای ترجیحات است؛ زمانی که شما ترجیحات داشته باشید ولی باید نداشته باشید آن وقت اگر ترجیح ایجاد نشد ممکن است که احساس بدی داشته باشید و ناراحت شوید ولی زندگی شما مختل و غیر قابل تحمل نمی شود چرا که این موضوع در فضای ذهنی شما شکل گرفته بوده است. پس بیایید در ذهنتان بایدها را به شایدها تبدیل کنید.
پیشنهاد می کنم روی سه “باید” اساسی فکر کنید گر چه ممکن است انسان بایدهای بسیاری داشته باشد ولی این سه “باید” در زندگی زوجین بسیار تأثیرگذار است و باعث پایین آمدن سطح اختلافات می شود.
سه “باید” غیر صحیح:
- باید پذیرش
خیلی اوقات فکر می کنیم که باید دیگران ما را بپذیرند، چرا باید دیگران ما را بپذیرند؟ این باید از کجا آمده؟ بهتر است بگوییم اگر دیگران ما را بپذیرند خیلی خوب می شود ولی اگر نپذیرفتند هم چیزی از تو کم نمی شود.
- باید تمام نیازهای من برآورده شود
اگر درصد کوچکی از نیازهای فرد برآورده نشود حالش بد میشود و زندگیش به هم می ریزد. گاهی اوقات زن و شوهرهایی را می بینم که به خاطر یک چیز کوچک مثل کیف و کفش و… دعوا می کنند، درست است که این الان یک نیاز است ولی نیازی است که اگر الان براورده نشود خیلی مشکلی پیش نخواهد آمد ولی این “بایدها” که مثلاً الان باید این نیاز من (خرید کفش و…) برطرف شود زندگی را دچار مشکل می کند.
- دیگران باید در حق من انصاف را رعایت کنند.
خیلی از افراد در ارتباط با دیگران، خودشان انصاف را رعایت نمی کنند ولی از دیگران توقع شدید انصاف را دارند. خب چه دلیلی وجود دارد که دیگران در حق ما انصاف را رعایت کنند، این “باید” را هم باید کنار گذاشت.
در خیلی از موارد اختلافی که عروس خانم با خانواده شوهرش پیدا می کند یا داماد باخانواده همسرش پیدا می کند از همین نوع “باید” سرچشمه می گیرد. باید دیگران درحق من انصاف را رعایت کنند و با شیوه خاصی با من برخورد کنند. این باید از کجا آمده است؟ خب درست است اگر آنها خوب با من برخورد کنند یک “ترجیح” است ولی یک “باید” نیست.
نشانه های سازنده بودن راهبرد حل اختلاف در خانواده
زمانی که به حل اختلاف در خانواده مان می پردازیم و راهبردهایی را برای حل آن اختلافات استفاده می کنیم، این سؤال مطرح می شود که از کجا بفهمیم که راهبردی که برای حل اختلاف در زندگی در پیش گرفته ایم سازنده است یا مخرب.
هفت نشانه خدمتتان عرض می کنم تا متوجه شوید که راهبرد شما سازنده است یا مخرب.
- راهبرد سازنده، بر مسائل کنونی متمرکز است نه قدیمی. افرادی که رویکرد مخرب دارند مسائل قدیمی خودشان را بررسی می کنند یعنی پرونده های بایگانی شده در زندگی را رو می کنند و به حل آن می پردازند و خب مسلم است که مشکل حل نخواهد شد.
- در رویکردهای سازنده، مسائل به طور کامل حل میشود و همه جوانب در نظر گرفته می شود ولی در راهبرد مخرب اطلاعات به صورت گزینشی و انتخابی ارائه می شود. یعنی فرد یک بخش از داستان را در نظر می گیرد و بخش دیگر را رها می کند.
- در راهبرد سازنده بر مشکل متمرکز هستند نه فرد.
به طور مثال در رویکرد سازنده بیان می شود که مشکل ما مثلاً فعلاً این است که اجاره خانه عقب افتاده ولی در رویکرد مخرب می گوید مشکل من همسرم هست که نمی تواند آدم حسابی باشد (فرد را مشکل قضیه می بیند).
- در رویکرد سازنده هر دو می پذیرند که مقصر هستند ولی در مخرب شخص خود را تبرئه کرده و طرف مقابل را مقصر می داند.
- در رویکرد سازنده بر شباهتها متمرکز هستند نه تفاوتها. مثلاً می گوید هر دوی ما از خانواده مذهبی هستیم، اخلاقمان شبیه هم هست، تحصیلاتمان شبیه هم هست و… . اما زوجینی که بر تفاوتها تکیه دارند رویکردشان مخرب است مثلاً من از این شهر هستم و تو مال فلان شهر و… .
- در رویکرد سازنده، تغییر، تسهیل می شود. فرد امکاناتی را فراهم می کند که هم خودش تغییر کند هم دیگری. مثلاً اگر به این زن و شوهر بگویی چه کاری در پیش می خواهی بگیری می گوید هر کاری که لازم است تا همسرم حالش خوب شود انجام می دهد. برخلاف رویکرد مخرب، که تغییر حداقل است و تعارض حداکثر؛ می گوید من که مشکل ندارم او باید خودش را عوض کند.
- در رویکرد سازنده هر دو زوج احساس پیروزی دارند و به اصطلاح، داستان برد برد تمام می شود. برخلاف رویکردهای مخرب که درش بازند و برنده مطرح می شود. یکی احساس رضایت دارد و دیگری احساس ناکامی شدید.
پیشنهاد بنده این است که لیستی از این هفت موضوع که رویکردهای مخرب را از سازنده متمایز می کند تهیه کنید و یکی دو هفته اختلافاتتان را براساس این هفت مورد بررسی کنید که آیا رویکردهای زندگیتان سازنده هست یا خیر.
چرا زوجین در حل اختلاف مشکل دارند؟
اولین پاسخی که می توان به سوال بالا داد این است که زوجین حل مسأله بلد نیستند. خب زوجین باید موضوعی که بر آن اختلاف دارند را مشخص کنند بر روی آن موضوع، بارش فکری داشته باشند و راهکارهای متعدد را ارائه دهند و این راهکارها را بررسی کنند و بهترین آن را انتخاب کنند و بعد اجرا کنند و در آخر بازخورد بگیرنند، این میشود مهارت حل مسأله. اما این مهارت حل مسأله را خیلی از زن و شوهرها نمی توانند اجرا کنند؟ فرمولش ساده است زیرا زوجین به جای اینکه مسأله محور باشند هیجان محور هستند به این معنی که به جای حل اختلاف شروع می کنند به ابراز هیجانات خود به صورت خشم، پرخاشگری، استرس و… اگر زوجین بتوانند هیجانات خود را با مهارتهایی کنترل کنند می توانند وارد مسأله محوری شوند.
آیا بچه ها نباید هیچ دعوایی از والدین را ببینند؟
معمولاً دعواها و اختلافات زوجین در فضای خانواده ایجاد می شود. یک سؤال مهم مطرح می شود که آیا بچه های ما دعواهای ما را ببینند یا مطلقاً دعواها نباید در معرض بچه ها باشد.
بسیار واضح است که دعوا بر سر بعضی موضوعات و حالتها قطعاً نباید در دید بچه ها باشد (موضوعات خاص زناشویی).
همچنین در مواردی که دعوا بسیار شدید است مخصوصاً زمانی که اشیائی را به سمت هم پرتاب می کنند
یا داد و فریاد بسیار زیادی وجود دارد و احساس نا ایمنی زیادی هست نباید در دید فرزندان باشد.
ولی برخی از پژوهشها نشان می دهد که دیدن برخی از دعواهای پدر و مادر برای بچه ها مفید است زیرا فرزندانی که مطلقاً دعواهای پدر و مادر را نمی بینند ارزیابیشان از دعوای پدر و مادر بسیار شدید است و احساس ناایمنی آنها بالا می رود. پس خوب است پدر و مادر به عنوان الگوی زندگی برخی از اختلافاتشان را درحضور فرزندان داشته باشند و حل کنند تا بچه ها ببینند که اختلافات طبیعی زندگی است و ایجاد می شود و همچنین مهارت حل اختلاف و کنترل هیجانات و حل مسأله را در نزد پدر و مادر تجربه کنند و همچنین مهارت آشتی کردن و صمیمیت بعد از اختلاف را هم ببینند.
کلّ این فرآیند را بچه ها در فضای خانه باید ببینند و تجربه کنند.
دیدگاهی ثبت نشده!!!