گزیده متنی بخشی از محتوای این درس اخلاق:
مردی معلمی را به خانه آورد تا به فرزندش درس بدهد. سالها بعد، از قضا بین این دو مشاجره شد و معلم مشتی به سر آن مرد زد که موجب مرگ او شد.
پسر، گریبان معلم سابق خود را به جرم قتل گرفت و پیش امام سجاد برد.
معلم انسان شریفی بود و از این پیشامد ناراحت بود.
حضرت از شغل و ما وقع پرسید گفت معلم هستم و چنین و چنان شد.
حضرت به پسر فرمود این مرد انسان شریفی است و پیشامدی کرده که چنین شده از او بگذر.
پسر گفت: نه.
فرمود آیا این مرد بر تو حقی ندارد که به واسطه آن از او بگذری؟
پسر فکری کرد و گفت: چرا، ولی نه آنقدر که از خون پدرم بگذرم. این مرد مرا درس توحید داد؛ درس نبوت و معاد و احکام اسلام داد و خلاصه، تمام تعالیم اسلام را از او بلدم.
حضرت خیلی ناراحت شدند و فرمودند: عجب! درس توحید و نبوت و امامت و معاد به قدر خون پدرت نمیارزد؟ این درسها ارزش معنویش به قدر حیات همه اهل زمین است. از او بگذر.
پسر گفت به خاطر شما از قصاص میگذرم اما از دیه نه.
به معلم فرمود: آیا پولی داری که دیه بدهی؟
گفت: نه.
به پسر فرمود از او بگذر. گفت نه.
فرمود اگر از او نگذری از بیتالمال دیه را میدهم اما به معلم یک نکته بسیار عالی و آموزنده را میگویم و اگر بگذری به هردو شما میگویم.
پسر بخشید.
در روایت ندارد به آنها چه فرمود ولی این مقام علم و معلم را نزد امام سجاد بیان میکند.
گر بر تو فاش قدر معلم نیست پوشیده بر منِ متعلم نیست
بشنو ز من که قائمه عالم بیعلم و بیمعلم، قائم نیست
عرش خدای کرسی تدریس است یعنی کسی به رتبه عالِم نیست
ویدئوهای اخلاقی بیشتر در آپارات ندای تهذیب
درس های اخلاقی سایت معاونت تهذیب حوزه
مشاهده موارد بیشتر از فیلم های کامل دروس اخلاق
دیدگاهی ثبت نشده!!!