اگر بهشت می خواهید باید طالب علم باشید

دریافت صوت

گزیده متنی بخشی از محتوای این درس اخلاق:

باز همانطور که روش بنده است، آقایان را به موقعیت خودشان توجه می دهم که انسان در چه موقعیتی است؟ چقدر سرمایه دارد؟ چکار باید بکند؟ باید دائم به استاد گفت: چه کنم؟ چه راهی را بروم؟ اگر بخواهم به سعادت آینده ام متوجه باشم، راهش چیست؟

اگر بهشت می خواهید، باید طالب علم باشید

یا اباذر هر کس از خانه اش برای یادگیری علم خارج شود، خداوند برای هر قدمی که بر می دارد، ثواب پیامبری از پیامبران را به او می دهد و برای هر حرفی از علم که بشنود یا بنویسد، به او شهری در بهشت می دهد. همه اش علم است، آقا! این طالب علم چقدر فازش بالاست. اگر بهشت  می خواهید، باید طالب علم باشید، داداش جون! علمی که حال شما را اصلاح نکند، گمراهی است! اما حضرت فرمود: «علمٌ لا یصلحک ضلالٌ».  یعنی علمی که حال شما را اصلاح نکند، گمراهی است. علم به معنای حقیقی، آن علمی است که راه را به ما نشان بدهد.

یک روایت دیگر برای شما بخوانم که حضرت می فرماید: هر کس به مساجد رفت و آمد کند، پروردگار عزیز آن علم حقیقی را به او مرحمت می کند. (اینها از عطایای گرانبهایی است که پروردگار عزیز جل و عز اعطاء می فرماید).

وامصیبتا! من که نمی گویم شما عزاداری نکنید، باباجان! عزاداری بکنید، اما یک نفر را هم بیاورید که برای شما مسائل حلال و حرام را بگوید، نه اینکه در زمین غصبی بنا بسازید. یا اگر مستأجرید پول اجاره را ندهید! وای به حال کسی که شفیع او دشمنش باشد! وای به حال آن اشخاصی که شفعاء آنها خصماء آنها باشند.  (کسی که باید او را شفاعت کند، دشمن او باشد)

حضرت فرمود: «اذا تاب العبد و لم یرض الخصماء فلیس بتائب».  هر کس که توبه کند، ولی طلبکارانش را راضی نکند، توبه نکرده است. توبه مگر فقط گفتن لفظ «اتوب الی الله» است، در حالی که خصمای او – یعنی همین طلبکاران – راضی نباشند؟!

اولین موقف قیامت، موقف مظالم است که طلبکار یقه ی بدهکار را می گیرد، آقاجان من! در میان عمامه ای ها هستند کسانی که کم سوادند. باید مسئله را از مجتهد و اشخاص تحصیل کرده پرسید،. «وطالب العلم احبه الله».  طالب علم را خدا دوست دارد، ملائکه دوستش دارند، پیغمبرها دوستش دارند. «و لا یحب العلم الا السعید». علم را شخص خوب دوست دارد.

خوشا به حال طالب علم در روز قیامت.!

این علوم متداول تا دم قبر است، اما از آن علمی که مربوط به ماوراء طبیعت است، از شما سؤال خواهد شد. این درخت علمی که با خون انبیاء و اوصیاء و اولیاء آبیاری شده است، آیا پروردگار از کوتاهی در آن می گذرد؟

«ومن خرج من بیته یلتمس باباً من العلم کتب الله له بکل قدمٍ ثواب شهید». هر کس از خانه برای یادگیری علم خارج شود، پروردگار برای هر قدمش ثواب شهیدی که در جبهه شهید می شود، اعطاء می فرماید. «مداد العلماء افضل من دماء الشهداء».  «وطالب العلم حبیب الله». طالب علم دوست خداست. «ومن احب العلم وجبت له الجنة». کسی که علم را دوست دارد، بهشت بر او واجب است. هرقدر هم که بدون علم تلاش کنی و مقدس باشی، – مثلًا – بجای اینکه امر به معروف کنی، توهین می کنی! «یصبح و یمسی فی رضا الله عزوجل». صبح و شام در رضایت خداست، چون با علم و دانستن به دنبال اصلاح حال خود است. «ولا یخرج من الدنیا حتی یشرب من الکوثر». از ثمره ی جنت به او می دهند و در جنت رفیق پیغمبران هست. حضرت می فرماید که تمام این فضائل در تحت این آیه است که «یرفع الله الذین آمنوا منکم والذین اوتواالعلم درجات». البته پروردگار مؤمنین را ترفیع درجه می دهد، اما به اهل علم درجاتی اعطاء می فرماید.

حضرت فرمود: فضل عالم بر عابد، مانند فضل ماه شب چهارده است بر ستارگان، جَلَّ العلم و جَلَّ الاسلام که اینقدر اهمیت به علم داده است.

اگر احکام معاملات را یاد نگیرید، گرفتار ربا می شوید. اگر مسائل عبادات را یاد نگیرید، به فرموده ی حضرت هر چه بر سرعت سیرتان بیافزایید، از حقیقت دورتر خواهید شد. سیر بدون استاد فایده ندارد، این ره که تو می روی به ترکستان است.

اگر بخواهی به دربار شاهان بروی، باید واسطه داشته باشی، باید آدابی را رعایت بکنی، باید کفشهایت را دربیاوری، تعظیم کنی، سلام کنی. سعدی می گوید: در میر و وزیر و سلطان را/ بی وسیلت مگرد پیرامن//سگ و دربان چو یافتند غریب/این گریبان بگیرد آن دامن.آیا رفتن به دربار مالک الملوک آدابی ندارد؟! آیا رفتن به دربار مالک الملوک آدابی ندارد؟! – مثلًا – در باب نماز جماعت، یک به یک آداب و احکامی بیان شده است. رد.

آداب یادگیری علم (دوری از شهوات و اختلاط با ابناء دنیا)

حال باید ببینیم روش یادگیری چیست؟ مرحوم نراقی (ره) در جامع السعادات در آداب یادگیری علم می فرمایند: «أن یجتنب المتعلم عن اتباع الشهوات و الهوی و الاختلاط بابناء الدنیا». از آداب یادگیری این است که طالب علم باید از پیروی شهوات، هوی و هوس و اختلاط با ابناء دنیا بپرهیزد.

ابناء دنیا چه کسانی هستند؟ ابناء دنیا آنهایی اند که فقط اسکناس و پول و مادیات را طلب می کنند. گوش و چشمشان کر و کور است. هیچ نمی فهمند. طالب علم نباید با این قبیل اشخاص معاشرت کند.

پروردگار دنیای غیر ضروری را از اولیاء خود می گیرد. مادیت و معنویت نسبت معکوس دارند. پروردگار عزیز که مربی اولیای خداست، هر قدر که معنویات آنها زیاد بشود، مادیات غیرضروری را – که مانع مناجات با پروردگار است – از آنها می گیرد. ببینید چطور خداوند همه تقیدات مادی را از این جوان گرفته! حضرت فرمودند: این جوان را می بینید؟ این شخصی بود که – مثلًا – متکایش باید از پر قو باشد، و… حالا ببینید چگونه زندگی می کند. چه دستی و چه قدرتی او را به این صورت در آورده و یک دفعه همه تقیدات مادی زندگی را از او گرفته است؟ فرمودند: «هو رجل نور الله قلبه».  پروردگار قلب این جوان را نورانی کرده است. وقتی حضرت پرسید: «ما علامة ایمانک؟»، عرض کرد: یا رسول الله! کسی در باطن من است که مرا از روز واپسین برحذر می دارد،

می گوید: چرا به خودت نمی آیی! مرا شب و روز نصیحت می کند. یا رسول الله! مرا شب بیدار می کند، مرا به صیام و قیام وامی دارد.

چه قدرتی و چه دستی این تحول را ایجاد کرده؟ دست پروردگار است.

اگر چه ذات پاکش لامکان است/چو نیکو بنگری در دل نهان است.

شخصی سؤال کرد: یا رسول الله خدا کجاست؟ حضرت فرمود: در دل خودت. «لا یسعنی ارضی و لا سمائی بل یسعنی قلب عبدی المؤمن». خدا ماده نیست که محتاج به مکان باشد. فرمود: من در دل بنده ی مؤمنم هستم.

خواسته های دل، مانع از دیدن انوار قدسیه است. «کما ان الحاسة الجلیدیة اذا کانت مؤوفة برمد و نحوه فهی محرومة من الاشعة الفائضة عن الشمس کذلک البصیرة».

وقتی چشم، گرد و غبار بگیرد، از دیدن نور آفتاب محروم خواهد شد. آن بصیرتی هم که در باطن توست، اگر به دنبال خواسته های دل باشید، از دیدن انوار قدسیه محروم خواهد بود. «کذلک البصیرة اذا کانت مؤوفة بمتابعة الشهوات والهوی والمخالطة بابناء الدنیا فهی محرومة من ادراک الانوار القدسیة و محجوبة عن ذوق اللذات الانسیة».

درب خانه ی پروردگار، خواسته ی دل معنی ندارد، داداش جون!

با ابناء دنیا کاری نداریم. ابناء دنیا را می خواهی چه کنی؟! هر چه بخواهی، خدا به تو می دهد آقاجان من! نان می خواهی، آب می خواهی، لانه می خواهی، زن می خواهی، هر چه می خواهی، خدا به تو می دهد. پروردگار می خواهد همِّ تو را همِّ واحد بکند.

خدا رحمت کند آقا سید محی الدین را که یک روز وصیت نامه اب الزوجه­اش را برای بنده خواند که در آن نوشته شده بود: مبادا پیچ و خم های دنیا شما را از خدمت مولا، از خدمت امام زمان (ع) باز بدارد.

شخص در زمان پهلوی به یکی از مأمورها گفته بود: تو را به حضرت عباس رحم کن! آن مأمور هم در جواب گفته بود: ما اینها را نمی شناسیم! باز گفته بود: تو را به خدا، جواب داده بود که خدای من پهلوی است که نان مرا می دهد!! چنین اشخاصی عین مادیت و نفس مادیت شده اند.

آیا مولای شما آن قدر اقتدار ندارد که قضایای شما را تکمیل بکند، تا دائم این طرف و آن طرف نروید، آقاجان من! پدر عزیز من!

پس اگر از شهوات متابعت و با ابناء دنیا مخالطت کردید، فوراً فیض قطع می شود. «محرومة من ادراک انوار القدسیة».

یک شب گفتم: پروردگارا! مراقبه چگونه است؟ همان طوری که در حال استراحت بودم، چرتم برد. یک دفعه دیدم باران مثل سیل از آسمان جاری است. بعد دیدم یک نفر کنار من ایستاد. توجهم به باران بود، اما همین که این طرفم را نگاه کردم، باران قطع شد! گفت: همین طور که به باران توجه داشتی در حال مراقبه بودی، یک لحظه که غفلت کردی، باران قطع شد. مراقبه هم همین طور است، آقاجان من!

مقام مراقبه این است که خودت را در حضور و محضر پروردگار بدانی.

خدا رحمت کند رهبرکبیر انقلاب (قدس سره) را که فرمود: عالم همه محضر حق تعالی (عز و جل) است و همه ی شما در حضور حق تعالی (عز و جل) هستید.

چقدر پروردگار مهربان است، داداش جون! ما با توییم گر تو ز ما می روی به قهر بازآ هرآنچه هستی بر عاشقی گرای ناز ار کنی به ناز تو ما راست اشتیاق معشوق نازکش که بود غیر من تو را. «لو علم المدبرون کیف اشتیاقی بهم لماتوا شوقاً» واقعاً نمی شود این حدیث را هضم کرد باری تعالی می فرماید: اشخاصی که به من پشت کرده اند، اگر بدانند که چقدر من مشتاق لقای آنها هستم، از کثرت اشتیاق جان می سپارند.

نمی خواهم اوقاتتان را تلخ بکنم. اما حضرت فرمود: «البدار البدار والحذار الحذار من الدنیا و مکائدها». از دنیا و فریب هایش برحذر باشید. ابلیس و دنیا برای شما ابزار صید نصب کرده اند. «وتجلی لک من زینتها». دنیا خودش را با انواع زینت ها نمایش می دهد که شما را گول بزند. هیکلت در میان مردم باشد، اما سیر خودت را بکن. بنده که نمی گویم گوشه نشین باش، بلکه هیکلت در میان مردم باشد، اما سیر خودت را بکن.

آیا انسان عاقل نسبت به دنیا – با علم به فانی بودن آن – حرص می ورزد؟! پروردگار می فرماید: ما عندکم ینفد. وکل وجدان حظ لا ثبات له فان معناه فی التحقیق فقدان.

و خرج رسول الله (ص) فاذا فی المسجد مجلسان مجلس یتفقهون و مجلس یدعون الله تعالی و یسألونه». در مسجد دو دسته نشسته بودند، یک طرف مسائل حلال و حرام گفته می شد، یک طرف هم مشغول به مناجات و دعا بودند. شخصی سؤال کرد: درکدام یک از این دو مجلس شرکت کنیم؟ حضرت فرمودند: این مجلسی که مسائل حلال و حرام بیان می شود، افضل است. «بالتعلیم ارسلت». من آمده ام تا به مردم آگاهی بدهم. «ثم قعد معهم». رسول الله (ص) رفت و در جمع آنها نشست.

ویدئوهای اخلاقی بیشتر در آپارات ندای تهذیب
درس های اخلاقی سایت معاونت تهذیب حوزه
مشاهده موارد بیشتر از فیلم های کامل دروس اخلاق

به اگر بهشت می خواهید باید طالب علم باشید امتیاز دهید.
1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره
Loading...